نویسنده: سید محمود سامانی

 

بیشتر همسران و برخی مادران اهل بیت (علیهم‌السلام) را غیر عرب تشکیل می‌دادند. این خود گسترش آشنایی آنان با ائمه اطهار (علیهم‌السلام) را در پی داشت. از جمله این ازدواج‌ها که برخی آن را از علل عمده گرایش ایرانیان به تشیع و از مظاهر عمده روابط میان اهل بیت (علیهم‌السلام) با ایشان دانسته‌اند؛ ازدواج امام حسین (علیه‌السلام) با یک شاهزاده خانم ایرانی است که ثمره آن تولد امام سجاد (علیه‌السلام) بوده است.
به موجب برخی گزارش‌ها که جای تأمل جدی دارد، حضرت امام حسین (علیه‌السلام) با یک شاهزاده خانم ایرانی ازدواج کرد که نامش به اختلاف شهربانو، (1) شاه زنان، (2) جهانشاه، شهرناز، جهان بانویه و... آمده است مشهور نام وی را «شهربانو» ثبت کرده‌اند. (3) در این خصوص، علی‌رغم تحقیقات صورت گرفته، نمی‌توان نظر قطعی ارائه کرد؛ هرچند اصل خبر، شهرت بسزایی دارد و در کهن‌ترین متون شیعی، همچون وقعة صفین، تاریخ یعقوبی، بصائر الدرجات و در تاریخ قم - که همگی در قرن سوم و چهارم هجری تألیف شده‌اند - آمده است. در کتاب کافی نیز از امام صادق (علیه‌السلام) داستان این ازدواج نقل شده است. (4) همین طور قاضی نعمان نیز در قرن چهارم، این گزارش را آورده است. (5) در این باره از امام سجاد (علیه‌السلام) با عنوان «ابن الخیر تین، فخیرته من العرب القریش و من العجم الفارس و کانت امه ابنه کسری» یاد شده است. شعری هم به ابوالأسود دوئلی (م 69 ق) از یاران امام علی (علیه‌السلام) منسوب است که درباره امام سجاد (علیه‌السلام) سروده شده است: «و ان غلاما بین کسری و هاشم لأکرم من نیطت علیه التمائم». (6)
برخی از محققان به رغم شهرت این داستان، آن را زاده پندارها و افسانه‌ها دانسته‌اند و آورده‌اند که تذکره‌نویسان و مورخان بی‌هیچ جستجویی و نقدی، گفته‌ها پیشینیان را پذیرفته‌اند. (7) شاید بدان جهت که داستان را در خور نقد علمی نمی‌دیده‌اند. به نظر می‌رسد قصد آنان که این حکایت را ثبت کرده و یا آن را تبلیغ کرده‌اند، این بوده است که می‌خواسته‌اند پلی محکم میان ایرانیان و آل علی (علیه‌السلام) بزنند و به یک معنا ادعا کنند امام حسین (علیه‌السلام) داماد ایرانیان است؛ اما پذیرش این ادعا آسان نیست.
جریان این ازدواج دستاویزی بر ضد شیعه شده است و آن دسته از مغرضان اهل سنت و به تبع آنان، شرق‌شناسان علت گرایش ایرانیان به تشیع را ناشی از این ازدواج دانسته‌اند؛ اما این ادعا پذیرفتنی نیست؛ چرا که اولاً برخی چنین ازدواجی را از اساس منکرند و آن را با داده‌های تاریخی سازگار نمی‌دانند؛ ثانیاً در آغاز، بیشتر شیعیان از عرب بودند و حتی بسیاری از ایرانیان به مکاتب غیر شیعی روی می‌آوردند، چنان که بیشتر فقها و محدثان اهل سنت، ایرانی هستند؛ بنابراین پذیرش و اقبال به تفکر شیعی در میان عده ای از ایرانیانِ آن روزگار، معلول جاذبه و وضوح مکتب اهل بیت (علیهم‌السلام) و پس از شکل‌گیری اولیه آن بود و نه آنچه این دسته تصور کرده‌اند. به هر روی، این ازدواج در صورت صحت وقوعش و دیگر موارد ازدواج اهل بیت (علیهم‌السلام) با کنیزان، بی‌تردید در آشنایی و داشتن مناسبات میان ایشان نقش داشته است و خود نوعی ارتباط و تعامل بوده است.
برخی دلایل مخدوش بودن جریان این ازدواج را چنین برشمرده‌اند:
الف) این خبر از این رو که در سلسله روات آن فردی به نام عمرو بن شمر که مورد وثوق نیست قرار داد، ضعف سندی دارد.
ب) گویا در ساختن این داستان دست شعوبیه در کار بوده است. و آن در عصر جنبش‌های ملی ایرانیان در مقابل عرب ساخته و پرداخته شده است. در واقع ایرانیان می‌خواسته‌اند پیوند ایدئولوژیک و تباری خود را با اسلام و شاخه علوی آن حفظ کنند تا سلطه‌جویی‌های عرب‌ها و نژادپرستی‌های برخی از آنان (مانند امویان) را نفی و با آن مبارزه کنند.
ج) یزدگرد سوم دختران و زنانش را همراه خود می‌برد. آنان در کجا و چگونه به اسارت مسلمانان در آمدند؟ گزارش‌های ضد و نقیض و آشفتگی آنان موجب تردید در اصل داستان است.
د) خراسان در زمان عثمان فتح شد؛ در حالی که برخی گزارش‌ها این ازدواج را مربوط به زمان عمر می‌دانند.
ه‍) این ازدواج در صورتی که در زمان خلافت عمر اگرچه در سال‌های آخر آن انجام شده باشد، تولد امام سجاد (علیه‌السلام) در آن دوره درست به نظر نمی‌رسد و با دیگر داده‌های تاریخی درباره آن حضرت سازگاری ندارد؛ از جمله آنکه مشهور سن آن حضرت را در کربلا 24 سال می‌دانند.
و) مرحوم کلینی که برجسته‌ترین محدث شیعی است در نقل این داستان، فقط به اعتبار وثاقت راوی نظر داشته است و نه چیز دیگر.
ز) رقابت حسینیان و حسنیان باعث شده که روایت شود عثمان یکی از دختران یزدگر را به امام حسن (علیه‌السلام) و دیگری را به امام حسین (علیه‌السلام) بخشید. (8)
به نظر می‌رسد درباره ازدواج امام حسین (علیه‌السلام) با یک زن ایرانی، فقط می‌توان پذیرفت که مادر امام سجاد (علیه‌السلام) زنی وابسته به یکی از خاندان‌های مهم ایرانی بوده است که می‌توانسته از خاندان‌های ساسانی باشد که نوعاً در تمامی مراکز استان‌ها، قدرت را به دست داشته‌اند؛ اما اثبات اینکه وی دختر کسرا بوده، دشوار است. (9) با وجود این نمی‌توان نقشِ مراودات و شخصیت دادنِ اهل بیت به عجم را در آشنایی ایرانیان با آنان منکر شد.

پی‌نوشت‌ها

1. جعفر مرتضی عاملی؛ دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام؛ ج 1، ص 64.
2. محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج 49، ص 102.
3. میرزا حسین نوری؛ مستدرک الوسایل؛ ج 15، ص 457.
4. محمد بن یعقوب کلینی؛‌ الکافی؛ ج 2، ص 369.
5. قاضی نعمان؛ شرح الاخبار؛ ج 3، ص 266.
6. خزعلی؛ موسوعة الامام الهادی (علیه‌السلام)؛ ج 1، ص 408.
7. ابن عنبه حسنی؛ عمدة الطالب؛ ص 192. علی بن عیسی اربلی؛ کشف الغمه؛ ج 2، ص 317.
8. درباره نقد این داستان ر.ک: سید جعفر شهیدی؛ زندگانی علی بن الحسین؛ ص 121 به بعد. رسول جعفریان؛ حیات فکری سیاسی امامان شیعه؛ ص 259.
9. رسول جعفریان؛ حیات فکری سیاسی امامان شیعه؛ ص 259.

منبع مقاله :
سامانی، سیدمحمود؛ (1393)، مناسبات اهل بیت (علیهم‌السلام)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول